راز دلم جور روزگار برافکند


راز دلم جور روزگار برافکند

راز دلم جور روزگار برافکند


پردهٔ صبرم فراق یار برافکند

پردهٔ صبرم فراق یار برافکند
پردهٔ صبرم فراق یار برافکند
این همه زنگار غم بر آینهٔ دل
این همه زنگار غم بر آینهٔ دل
این همه زنگار غم بر آینهٔ دل
فرقت آن یار غم گسار برافکند
فرقت آن یار غم گسار برافکند
فرقت آن یار غم گسار برافکند
خانهٔ بام آسمان که سینهٔ من بود
خانهٔ بام آسمان که سینهٔ من بود
خانهٔ بام آسمان که سینهٔ من بود
قفل غمش هجر یار غار برافکند
قفل غمش هجر یار غار برافکند
قفل غمش هجر یار غار برافکند
زلزلهٔ غم فتاد در دل ویران
زلزلهٔ غم فتاد در دل ویران
زلزلهٔ غم فتاد در دل ویران
سوی مژه گنج شاهوار برافکند
سوی مژه گنج شاهوار برافکند
سوی مژه گنج شاهوار برافکند
گنج عزیز است عمر آه که گردون
گنج عزیز است عمر آه که گردون
گنج عزیز است عمر آه که گردون
نقب به گنج عزیز خوار برافکند
نقب به گنج عزیز خوار برافکند
نقب به گنج عزیز خوار برافکند
من همه در خون و خاک غلطم و از اشک
من همه در خون و خاک غلطم و از اشک
من همه در خون و خاک غلطم و از اشک
خون دلم خاک را نگار برافکند
خون دلم خاک را نگار برافکند
خون دلم خاک را نگار برافکند
غصه همه قسم من فتاد که ناگاه
غصه همه قسم من فتاد که ناگاه
غصه همه قسم من فتاد که ناگاه
قرعهٔ غم دست روزگار برافکند
قرعهٔ غم دست روزگار برافکند
قرعهٔ غم دست روزگار برافکند
دل به سر بیل غم درخت طرب را
دل به سر بیل غم درخت طرب را
دل به سر بیل غم درخت طرب را
بیخ و بن از باغ اختیار برافکند
بیخ و بن از باغ اختیار برافکند
بیخ و بن از باغ اختیار برافکند
سوزن امید من به دست قضا بود
سوزن امید من به دست قضا بود
سوزن امید من به دست قضا بود
بخیه از آنم به روی کار برافکند
بخیه از آنم به روی کار برافکند
بخیه از آنم به روی کار برافکند
رشتهٔ جان صد گرده چو رشتهٔ تب داشت
رشتهٔ جان صد گرده چو رشتهٔ تب داشت
رشتهٔ جان صد گرده چو رشتهٔ تب داشت
غم به دل یک گره هزار برافکند
غم به دل یک گره هزار برافکند
غم به دل یک گره هزار برافکند
جامهٔ جان هم به دست گازر غم ماند
جامهٔ جان هم به دست گازر غم ماند
جامهٔ جان هم به دست گازر غم ماند
داغ سیاهش هزار بار برافکند
داغ سیاهش هزار بار برافکند
داغ سیاهش هزار بار برافکند
در پس زانو چو سگ نشینم کایام
در پس زانو چو سگ نشینم کایام
در پس زانو چو سگ نشینم کایام
بر دل سگ جان مرا غبار برافکند
بر دل سگ جان مرا غبار برافکند
بر دل سگ جان مرا غبار برافکند
نعره زنان چون نمک بر آتشم ایرا
نعره زنان چون نمک بر آتشم ایرا
نعره زنان چون نمک بر آتشم ایرا
غم نمکم بر دل فگار برافکند
غم نمکم بر دل فگار برافکند
غم نمکم بر دل فگار برافکند
از دم سردم صدا به کوه درافتاد
از دم سردم صدا به کوه درافتاد
از دم سردم صدا به کوه درافتاد
لرزهٔ دریا به کوهسار برافکند
لرزهٔ دریا به کوهسار برافکند
لرزهٔ دریا به کوهسار برافکند
شورش دریای اشک من به زمین رفت
شورش دریای اشک من به زمین رفت
شورش دریای اشک من به زمین رفت
بر تن ماهی شکنج مار برافکند
بر تن ماهی شکنج مار برافکند
بر تن ماهی شکنج مار برافکند
چرخ که دود دلم پلنگ تنش کرد
چرخ که دود دلم پلنگ تنش کرد
چرخ که دود دلم پلنگ تنش کرد
خواب به بختم پلنگ وار برافکند
خواب به بختم پلنگ وار برافکند
خواب به بختم پلنگ وار برافکند
بستهٔ خواب است بخت و خواب مرا غم
بستهٔ خواب است بخت و خواب مرا غم
بستهٔ خواب است بخت و خواب مرا غم
بست و به دریای انتظار برافکند
بست و به دریای انتظار برافکند
بست و به دریای انتظار برافکند
چرخ نهان کش که پرده ساز خیال است
چرخ نهان کش که پرده ساز خیال است
چرخ نهان کش که پرده ساز خیال است
پردهٔ خاقانی آشکار برافکند
پردهٔ خاقانی آشکار برافکند
پردهٔ خاقانی آشکار برافکند